Saturday, December 09, 2006

سخنی با تو

هموطن تو سرنوشت کشور را معین میکنی.هرچه تو بخواهی همان میشود .هیچ کسی نمیتواند جلوی تورا بگیرد .فقط توسرنوشت ساز هستی وبس.پس دقیق انتخاب کن.مردم سرزمین ما مردمی هستند که تجربه زیاد دارند و میتوانند به راحتی غلط را از درست تشخیص دهند و خودشان خوب میدانند که آیا رای بدهند یا ندهند .آیا درسته که بخواهیم سرنوشت کشور خود را به دست بیگانگان بسپاریم.یا به دست چند روحانی.خود من و تو باید برای سرنوشت کشور تصمیم بگیریم.هیچ کس دیگری حق ندارد.آیا فکر میکنید این انتخابات بر اساس آرای مردم است یا نتخاباتی آزاد است.جواب این سوال متفاوت است و خیلی ها میگویند بله و خیلی ها هم میگویند خیر.پس هموطن تا یه کی میخواهی سر خودت را زیر برف نگه داری و بگویی هیچ مشکلی در کشور نداریم یا بگویی کشور ما سالم است و در کشور هیچ معتادی نداریم.{حکومتی که معتاد را یک مجرم میداند و نمیخواهد قبول کند که معتاد یک بیمار است و نیاز به کمک دارد}تا به کی میخواهی باور بکنی که اصلا در کشور دختر فراری نداریم و هرروز داره از آمار دختران فراری کم میشود.آیا درسته که حکومت به درغ به مردم بگه که ما در کشور مردممان آزاد هستند و بعضی ها هم باور کنند.کشوری که نمیگذارد حتی اخبار درستی مردم بخوانند و گوش دهند.حکومتی که مردم را در یک قفس نگهداری میکند و فقط به اندازه زنده بودنشان بهشون آب و غذا میدهد.نه میگذارد که پرواز را یاد بگیرنند و نه میگذارد که آواز خوندن را یاد بگیرند .فقط بهشون همون آوازهایی رو یاد میدهند که سرو صدا نداشته باشد و در اندازه جیک جیکی بیش نباشد.

جوانانی که برای نرفتن به خدمت نامقدس و اجباری سربازی دست به کلی کار میزنند که معاف شند.چقدر در این سال هواپیما دادیم و به شهیدهای کشورمان اضافه شد.

مطلب مجله زیگ زاگ را در رابطه با خدمت سربزی بخوانید