Tuesday, March 27, 2007

قطعنامه جدید علیه ایران

روز به روز اوضاع بدتر میشود و همه ی چشمها به سوی ایران دوخته میشود که از پس این همه مشکل چگونه بر خواهند آمد.مشکلاتی که به این راحتی ها حل نمیشود و اگر هم اتفاقی بیفتد مقصر لجبازی و خودخواهی چند تن از سیاستمداران دنیا است که یکیش همین احمقی نژاد خودمان است

شورای امنیت سازمان ملل متحد قطعنامه ی 1747 را پس از چندین روز تبادل نظر به تصویب رسید،این قطعنامه بدون حتی یک رای منفی به تصویب رسید
این یه تیکه را از رادیو فردا اینجا نقل میکنم: ی
فعالیت های مرتبط با غنی سازی اورانیومو فعالیت های آب سنگین را متوقف کند و آژانسبین المللی انرژی اتمی هم تعلیق را تایید و گزارش کند.60روز به ایران مهلت داده میشودتا خواسته شورای امنیت سازمان ملل متحد را اجابت کند

فهرستی از 28 شخصیت حقوقی و حقیقی
تهیه شده که دارایی آنها ضبط شده و تمامی ارتباطات مالی و غیرمالی آنها ممنوع اعلام می شود. سازمان ها و شرکت های ایرانی چون بانک سپه و اشخاصی چون قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس و دیگر فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست این تحریم ها آمده اند که دارایی آنها مسدود شده و ارتباط و سفر آنها هم ممنوع شده است

صادرات تسلیحات سبک
از ایران به دیگر کشورها طبق معاهدات پروتکلی ممنوع است و صادرات تسلیحات سنگین از دیگر کشورها به ایران هم متوقف و ممنوع است

از تمامی موسسات مالی واعتباری
و تجاری خواسته شده در موارد مرتبط با مسایل انساندوستانه و اهداف توسعه و گسترش، تحریم ها را دخالت ندهند

از تمامی دولت ها میخواهند
تا «هشیاری و دقت و کنترل» به خرج داده و در اجازه سفر دادن به مقامات و مسوولان و افرادی که در فهرستی جداگانه تهیه شده و در اختیار آنها قرار می گیرد، مراقب بوده و به محض این که افراد یاد شده به کشور و قلمرو آنها وارد شدند، به کمیته اجرای تحریم اطلاع دهند

شورای امنیت تصمیم میگیرد
اگر ایران به خواسته شورای امنیت عمل کند، تمامی موارد تنبیهی را به حالت تعلیق درآورد و اگر ایران به خواسته شورای امنیت توجه نکند، تحریم ها و اقدامات تنبیهی تشدید می شود

زیر عنوان فصل هفتم و بند 41 منشور سازمان
ملل، شورای امنیت اجازه دارد به اقدامات خود ادامه دهد اما هرگونه مجازات و اقدام نظامی، خارج از دستور است و مورد لحاظ نیست

به احتمال زیاد تا حالا به این نتیجه رسیده اید که نرفتن احمدی نژاد به سازمام ملل به دلیل نداشتن ویزا نبوده است ،بلکه ویزا بهانه ای بوده است برای نرفتن ،چون احمدی نژاد و یاران اصولگرایش خوب میدانستند در این جلسه چه اتفاقی رخ خواهد داد و چه تصمیمی برای ایران میگیرند .حال باید دید در چند هفته ی آینده چه اتفاقی رخ خواهد داد.در این چند هفته صد در صد باید مردم ایران بهای سنگینی را برای خود خواهی عده ای پرداخت کنند ،شرایط تازه برای ایران خیلی سختتر خواهد بود شرایط اقتصادی و سیاسی هم بد میشود.باید دید


Sunday, March 25, 2007

احمدی نژاد پشت در های بسته

مگه احمق ها رو هم به سازمان ملل راه میدهند.این آقای ع...نژاد سوخته از اینکه براش ویزا صادر نکردن اومده میگه من نخواستم برم و سفرم رو لغو کردم!بعدش هم میخواستی بری چی بگی؟بگی دور سرم هاله داره،با امام زمان در مورد اومدنم به امریکا مشورت کردم،یا بگی بهم وحی شد؟نکنه اندفعه هم امام زمان بهت اجازه نداده و گفته محمد بشین سر جات اوضاع خطری یه!امان از دست این احمقی نژاد

محمود احمدی نژاد رئيس جمهوری ايران قرار بود برای شرکت در جلسه شورای امنيت به نيويورک سفر کند، اما ضمن لغو اين سفر

واشنگتن را به تعلل و تاخير در صدور ويزا متهم کرده است


این خبر هم از ایرنا است:به گزارش خبرگزاري كار ايران، ايلنا، سيدمحمدعلي حسيني، سخنگوي وزارت امورخارجه، گفت: به دليل قصورهاي آشكار و آگاهانه مقامات آمريكايي در عدم صدور مجوز رواديد براي هيات همراه و گروه پروازي دكتر احمدي‌نژاد رييس‌جمهوري اسلامي ايران، وي عملا از شركت در جلسه شوراي امنيت سازمان ملل، بازماند

صدای امریکا هم نوشته:ا

محمود احمدی نژاد رئيس جمهوری ايران قرار بود برای شرکت در جلسه شورای امنيت به نيويورک سفر کند، اما ضمن لغو اين سفر واشنگتن را به تعلل و تاخير در صدور ويزا متهم کرده است

سخنگوی وزارت امورخارجه آمريکا ميگويد ويزاها روز جمعه به نمايندگان تهران در سويس تسليم شده بود. به گفته اين سخنگو آقای احمدی نژاد نمی خواسته است شاهد انتقاد شورای امنيت برای بی اعتنائی به خواست جامعه بين المللی باشد

احمدی نژاد در جواب نامه ی یک مادر امریکایی:
*ما هم از جنگ بيزاريم
*ايران آغازگر هيچ جنگي نخواهد بود
*مردم آمريكا در يك سانسور مطلق زندگي مي‌كنند.(پس ما تو کجا زندگی میکنیم؟آیا ما سانسور نداریم؟)


س


Friday, March 23, 2007

بهار آمد

سال نو مبارک.امیدوارم تک تک شما دوستان گرامی سالی خوب داشته باشید،سالی که بدون زورگویی و جنگ باشه،سالی بدون باتوم ،زندانی و ...سالی همراه با آرامش و صلح و صمیمیت.سالی بدون زندانی کردن اندیشه
امیدوارم امسال زندانی هایی که به دلیل فکر کردن در زندان هستند آزاد شوند .امسال باید ایران را آباد کنیم ایرانی که روز به روز دارد به دست این غول های بی عقل خراب میشود.امسال باید اتفاقی بیفتد

چقدر بده ماهواره نداشتن.تقصیره این احمدی نژاد هست که نمیتونیم چهار تا برنامه درست و حسابی ببینیم.تا سال تحویل شد خامنه ای اومد صحبت کرد منم خاموش کردم گرفتم خوابیدم
به امید روزی که تلوزیون برنامه های شاد برای سال تحویل پخش کنه و دیگه خامنه ای رو نبینیم


بهار خنده زد:(+)
حس و حال تایپ کردن ندارم ولی سعی میکنم

Monday, March 19, 2007

چند وقتی هست که دیگه حوصله نوشتن ندارم.ولی خوب به بقیه وبلاگ ها سر میزنم
بلاخره نمایش به پایان رسید و شهرام خان دستگیر شد.(+)
شب گذشته یک شی نورانی در آسمان اراک هدف پدافند هوایی قرار گرفته و منهدم شده است.(+)
وزیر اطلاعات جزئیات دستگیری شهرام جزایری را تشریح کرد.(+)
جمعی از خانواده های معلملن بازداشت شده نامه ای برای احمدی نژاد نوشته اند.(+)
سال جدید در راه است و هنوز معلمان در بند هستند.امسال سال خوک هست و قراره سال صلح و آرامش باشه،امیدوارم امسال سالی خوب و پر از موفقیت برای شما دوستان گرامی باشد.پیشاپیش عید را به شما تبریک میگویم و برایتان سالی پر برکت آرزومندم
صلح و کار فراوان در سال خوک(+)

سی




Friday, March 09, 2007

....روز زن ،میدان بهارستان و

ساعت یک ربع به دو میرسم بهارستان سریع خودم را میرسانم{چون پارسال به خاطر یک ربع دیر رسیدن تجمع را از دست دادم}،به در اصلی مجلس چند نفری مامور هستند و اونور خیابون یه تعدادی دختر و پسر ایستاده اند.میروم اونور به یکی از پسرهایی که اونجا هست میگم ساعت 2 شده پس چرا همین چند نفر هستیم؟اونم در پاسخ میگه :نمیدونم.{مثل اینکه این تجمع با تجمع معلمها مختل شده بود و هر کسی میرسید میگفت اینها معلمن!}ساعت 2 یا 2:10 دقیقه بود که مامورا اومدند و گفتند بروید و اینجا واینسید.من هم مثل بقیه رفتم اونور خیابون و در پارک ایستادیم.انگار این مامورا دستور داشتند ما را تا میدان همراهی کنند و باز هم گفتند بروید،اندفعه خوشونت به خرج دادند و نقاب انسانیت خود را برداشتد و مثل سگهای وحشی به جان مردم و دانشجویان افتادند.بعضی از خانومها با مامورها مشاجره میکردند و در همین حین بود که یکی از مامورها که انگار همین الان قلاده اش را باز کردهاند اومدو به همه دختر ها یکی یک دونه لگد تو پاهاشون زد{انقدر دلم سوخت و کلی هم فحش به این مامور دادم و دادیم}تا میدون بهارستان داشتیم دوندگی میکردیم و وقتی رسیدیم عده ای میگفتند بیاین وسط خیابون بشینیم و عده ای دیگر میگفتند بیاین دستامونو بهم بدیم و خیابونو ببندیم ولی اتفاقی نیفتاد و همه رفتند داخل میدان.باز هم سربازهای باتوم بدست حمله کردند {البته من چون اون جلو بودم نمیتونستم ببینم کسی را میزنند یا نه}همه به آنطرف خیابان میروند و داخل پاساژهایی که آنجا هست میشوند و عده ای هم هنوز در پارک هستند.تعداد ماموران بیشتر شده است و مثل مور و ملخ همه جا پر شده اند چند دقیقه بعد چند تا موتور سیکلت هم به میدان میآیند.همه پخشو پلا شده اند.عده ای آن طرف و عده ای اون طرف.میرم یه دور میزنم{از شانس بد من هیچ کدوم از دوستام نیومدن}جالب بود مامور زن هم آوردند و در وسط میدان با مانتوهای سبز و عدهای هم باتوم داشتند.در همین هین چند تا از این مامورها به یک دختر حمله میکنند واو را میگیرند و به داخل ماشینی که در گوشه میدان گذاشته اند میبرند.از دور میبینم که یک پسر را هم یکی از ماموران گرفته و با وحشی گری دارد به جلو هول میدهد.در همین حین یکی از مامورهای زن دنبال یک دختر میکند دختر به باجه بلیط فروشی میخورد و در میرود ولی شاید هم گرفتنش نمیدانم.از یکی میپرسم پس بقیه کجا هستند؟میگوید:رفتند پایین.
خیلی شاکی است و میگوید هنوز مامورا نیومدن گذاشتن رفتن.راست هم میگفت .متاسفانه این جور مواقع بی برنامگی زیاد پیش می آید.
چند قدم که اون طرف تر میروم میبینم دو تا از مامورهای زن یک دختر را گرفته اند و روسری اش را روی صورتش انداخته اند و حتی جلوی دهانش را هم گرفته اند،دختر جیغ میزند و او را هم سوار ماشین میکنند.در همین حین باز هم یکی دیگر از دخترها را میگیرند همونی که من ازش سوال کردم.جو بدی بر میدان بهارستان حاکم شده است.از یک طرف پاچه گیری ماموران و زیر پا گذاشتن قانون اساسی و از یک طرف هاج و واج ماندن مردم عادی و حتی بی برنامگی تجمع.
مثل اینکه دیگه خبری نیست تا ساعت 4:15 صبر میکنم ولی خبری نیست.مامورها در همه جای میدان هستند حتی در پارک و جلوی مترو و سرباز های باتوم بدست هم روی چمن ها نشسته اند.چند دقیقه آنجا میشینم و یکی از مامورها میگه پاشو برو.
پامیشم و به طرف مترو میروم و در دلم غوغایی است برای آن دخترها،برای آنهایی که باتوم خوردند و برای آنهایی که لگد های آن مرد عوضی را روی پاهایشان حس کردند.برای آنهایی که گرفتنشان و حداقل باید یک روز مهمان آنها باشند



صبح که داشتم میرفتم بازار با خودم پول برداشتم که برای خودم لباس بخرم و از اونطرف برم بهارستان.وقتی داشتم میرفتم یه آقایی در مترو اعلام کرد که مسافرین محترم در ایستگاهای بهارستان و ملت توقف نداریم {مثل اینکه صبح معلمها بهارستان بودند و تازه کلی هم کتک خوردند،یا بهتره بگیم با مهرورزی ماموران انتظامی روبرو شده اند.

وقتی داشتم توپخونه پیاده میشدم که سوار مترو های 15 خرداد بشم انقدر شلوغ بود که به زور و هل دادن چپیدم تو مترو .وقتی پیاده شدم احساس کردم که یه چیزی همرام بوده و حالا حسش نمیکنم،یه دست به جیبم زدم و به خودم اومدم دیدم ای دل غافل کیفمو زدن.اینم از شانس بد ما

مرتبط هستند:و
ایستگاه ملت مسدود است(+)
تجمع هشتم مارس در مقابل مجلس به خشونت کشیده شد(+)
سی

Thursday, March 08, 2007

فراخوان تجمع روز جهانی زن

روز جهانی زن را زمانی گرامی می‌داریم که هنوز قوانین تبعیض‌آمیز بر سر زنان میهنمان سنگینی می‌کند. سیاست‌های جداسازی و سهمیه‌بندی جنسیتی با شدت هرچه تمام‌تر اعمال می‌شود. جنگ طلبان با کوبیدن بر طبل جنگ، آرامش و امنیت را از مردم سلب می‌کنند، حقوق بشر به طور مستمر نقض می‌شود. زنان، کودکان و سایر قربانیان خشونت و بی‌عدالتی، پناهی نمی‌یابند و آسیب‌های اجتماعی و فقر هرچه بیشتر چهره‌ای زنانه به خود می‌گیرد. در این شرایط، زنان با تلاش‌های خستگی‌ناپذیر در مسیر احقاق حقوق انسانی، شهروندی و جنسیتی هم‌چنان پای می‌فشارند.
ما با تاکید بر خواسته‌های دموکراتیک و مسالمت جویانه خود، از همه زنان و مردان آزاداندیش دعوت می‌کنیم برای ابزار همبستگی تا رفع هر گونه تبعیض و بی‌عدالتی علیه زنان و اعتراض به دستگیر شدن عده‌ای از فعالان زنان، به تجمع ما که در روز 8 مارس، 17 اسفند 85 از ساعت 2 تا 3 بعد از ظهر در مقابل در اصلی مجلس برگزار خواهد شد، بپیوندند

حقوق زنان

طبق اصل 27قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران:تشکیل اجتماعات و راه پیمایی ها،بدون حمل سلاح،بشرط آنکه مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است.
این یکی از بندهای قانون اساسی جمهوری اسلامی است.سوال من این است که آیا این تجمع مخل مبانی اسلام بود؟آیا در این تجمع زنان سلاح در دست داشتند؟خیر ولی این را همه میدانند که این کاری که ماموران انجام دادند بر خلاف قوانین قانون اساسی بود،وهمینطور آنها سلاح در دست داشتند.
اینکه بخواهند با زنان این سرزمین اینگونه رفتار کنند قابل بخشش نخواهد بود.گرچه در طول تاریخ از زن به عنوان یک وسیله استفاده شده است.مثلا در همین تبلیغات تلوزیون برای بعضی کالا ها از زن استفاده میکنند.یا بعضی از مردها زن را برای خانه داری میخواهند و عقیده دارند جای زن در خانه است و نباید بیرون از خانه برود و از او انتظار درست کردن غذا و تمیز کردن خانه را دارند درست مثل یک خدمتکار.عده ای دیگر زن را وسیله ای برای بچه درست کردن میدانند مثل یک ماشین جوجه کشی.عده ای دیگر که تعدادشان کم هم نیست زن را برای تفریح و سکس میخواهند.میشوره،میپزه،بچه دار میشه
تا حدودی تقصیر مشکلات جامعه و بخصوص مشکلات اقتاصادی استوفقر باعث میشود دختری تن به خود فروشی دهد.مشکلات خانوادگی باعث میشود دختری از خانه فرار کند و برای اینکه شب گرسنه نماند حاضر میشود در ازای چند ده هزار تومان با یک مرد بخوابد.
چرا باید جامعه ما به این وضع تاسف بار درآید؟
چرا زنان جامعه ایران نمیتوانند عقاید خود را به بقیه بگویند؟
بر اساس اصل 23 قانون اساسی جمهوری اسلامی :تفتیش عقاید ممنوع است و هیچکس را نمیتوان بصرف داشتن عقیده ای مورد تعرض و مواخذه قرار داد.
هرکسی حق اندیشیدن دارد و میتواند هر عقیده را که دوست دارد داشته باشد.هیچ کس نمیتواند کسی را به خاطر داشتن عقیده ای خاص سرزنش کند و یا مورد آزار و اذیت قرار دهد.
ما نسانهایی هستیم با عقاید مختلف و باید به عقیده و نظرات یک دیگر احترام بگذاریم
سرکوب شدگان امروز فاتحان فردایند

تجمع زنان در مقابل دادگاه انقلاب

واقعا جای تاسف دارد زنانی که برای برقراری عدالت و آزادی همنوعانشان در مقابل دادگاه تجمع کردند توسط ماموران سرکوبگر جمهوری اسلامی مورد ضرب و شتم قرار گیرند و 23 نفر ازآنها دستگیر و به زندان اوین منتقل داده شوند.
این تجمع برای اعتراض به بازداشت کردن غیر قانونی عده ای از فعالان جنبش زنان برگزار شده بود.فرناز سیفی مینویسد:صبح امروز طبق فراخوان قبلی، عده ای از فعالان جنبش زنان ایران کنار در ورودی دادگاه انقلاب حضور پیدا کردند تا نسبت به روند غیر قانونی بازداشت،بازجویی و دادگاه فعالان جنبش زنان در یک سال گذشته اعتراض کنند.
مثل اینکه منظور از مهرورزی دولت احمدی نژاد بر عکس است و ضرب و شتم و باتوم و برهم زدن تجمعات صلح آمیز منظور از این کلمه است.باید منتظر بود و ببینیم در 8 مارس چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ آیا مثل سالهای گذشته تجمع با آمدن ماموران نیروی انتظامی برهم زده میشود یا نه؟
در همین زمینه:
50نفر دستگیر شده اند:{+} فرناز سیفی

احمدی نژاد عله حقوق زنان{+} جمهور:
ظاهرا اینبار نیز همچون دفعات پیشین،تجمع زنان مشمول مهرورزی دولت واقع شده و تجمع کنندگان مورد ضرب وشتم وهتاکی قرار گرفته اند.

Tuesday, March 06, 2007

باز هم سخنی با احمدی نژاد

آقای رئیس جمهور چند دقیقه ای میخواستم وقت شما را بگیرم.راستی آقای رئیس جمهور چون حوصله نوشتن ندارم شما را احمدی نژاد خطاب میکنم.امیدوارم که منو ببخشی!
احمدی نژاد آیا فکر نمیکنی این سخنانی که هر روز از دهانت خارج میشود وضع کشور را خرابتر میکند،ابته با اون بوی بد دهانت همه ی مردم دچار تنگی نفس میشوند.با این سخن پراکنی هایی که میکنی روز به روز همه از تو نا امید میشوند و اگر تا به حال اندکی طرفدار داشتی آنها را هم از دست میدهی؛و آنهایی هم که به تو رای داده بودند به خود فحش میدهند که چرا به یه همچین آدمی رای داده اند(حالا خودمونیم اصلا کسی به تو رای نداد) و به دکتر بودن تو شک میکنند،که تو آیا یک دکتری یا یه دانش آموز دبستانی که زیادی از حد رشد کرده!
آیا تا به حال در سخنان خود تامل کرده ای که چه به زبان می آوری؟خیر،بعید میدانم.
آیا تا به حال به آخر و عاقبت حرفهایی که میزنی فکر کرده ای؟خیر،بعید میدانم.
من به نوبه خود هرچه بیشتر سخنان شما را میشنوم به دکتر بودن تو بیشتر مشکوک میشوم.واقعا از یه رئیس جمهورآن هم رئیس جمهور کشوری که دارای کلی ثروت و معادن طبیعی است بعید است مثل افراد بیسواد و معمولی حرف بزند.
بعید میدانم تا به حال کتابی خوانده باشید.این حرفهایی که میزنید اندکی ارزش ندارد و تمام این مردمی که برای شما جمع میشوند و محمود،محمود میگویند فیلمی بیش نیست که کارگردانش هم جمهوری اسلامی است.
همه ی مردم ایران از سخنان شما ناراحت هستند و حتی به حال خود افسوس میخورند،حتی آنهایی که طرفدار شما هستند و تعدادشان خیلی کم است.شما دیگر تنها شده اید و همه ی اعضای لشکرتان شما را ترک کرده اند.شما را ترک کرده اند به خاطر عقاید مسخره و افکار پوچی که دارید.آیا بهتر نیست از یه دید دیگه به دنیا نگاه بکنید؟
آیا الگوی تو هگو چاوز است؟آیا شما میخواهید با این کارهایی که میکنید خود را مردمی جلوه دهید؟خیر مردم انقدر ها هم هالو نیستند.
آیا فکر میکنی که خدا تو را از آسمان به زمین فرستاده و به تو دستور داده تا ایران را به انرژی هسته برسانی و گرانی را در کشور ریشه کن کنی؟
چرا میخواهی به زور مردم را به بهشت ببری؟
بدبخت آن مسافرانی که تو راننده ی قطارشان هستی.چون قطار نه ترمز دارد و راننده اش هم آدمی ناشی است که اسمش احمدی نژاد است.مسافران از همه جا بی خبر و سرشان را زیر برف کرده اند و بدبختها نمیدانند هر لحظه ممکن است بر سر راه قطار مانعی باشد و احتیاج به ترمز است ولی آن لحظه به خود می آیند و تازه متوجه میشوند که چه غلطی کرده اند که ترمز قطار را دور انداخته اند،اگر الان ترمز بود نجات پیدا میکردند.
پس ای مسافران قطار انرژی هسته ای لطفا قبل از اینکه به لیست شهدای دولت اضافه شوید زودتر قطار را ترک کنید.(هر چند قطار بی ترمز است و نمیتواند جایی توقف کند و مجبورید خود را به بیرون پرت کنید

چند وقته که به وبگردی معتاد شدم و شبها تا ساعت 3 نصفه شب مشغول گشت و گذار در اینترنت هستم.(بعضی وقتا هم پیشنهاد تبادل لینک به وبلاگها میدم).

سوالهای آزمون ضمن خدمت معلمان را در جمهور خواندم و کلی خندیدم.اسم این کتاب که این سوالها بر اساس آن طراحی شده بود سنن النبی است که نویسنده ی آن سید محمد حسین طباطبایی است